کتاب سمت روشن زندگی
علم به ابعاد غمافزا و سوگناک زندگی، جرقه ای در ذهنم ایجاد کرد؛ تا نام این اوراق پریشان را گذاشتهام «سمت روشن زندگی». چرا که به گمانم میتوان نیلوفرانه زیست و پروانهوار به تماشا نشست. با نگرش به چرغه ی طبیعت که درمدار مهر ادامه می یابد،رسم زندگانی و مهر درون را پیدا می شود. و با اندیشیدن به گرمای تن پرندگان در سرمای برفناک زمستانی، گرمای زندگی گرفت. رشتهی پیوند تمامی این نگاشتهها و جُستارها و محور این کوششهای کمجان و کمفروغ، نزدیکتر شدن به آن «بهترین چیز» است. بهترین چیزی که در تکاپوهای زندگی اغلب از یاد میرود:
«بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثهی عشق، تر است.»[سهراب سپهری]
ایمای نگاه
نگاهی که خیس از حادثهی عشق به هستی و زندگی مینگرد، در ژرفنای تاریکیهای یأسآور، نقطههای گرم و روشنی خواهد یافت.که میتواند تکیهگاه خوبی برای زیستن و دستاویز مناسب و تعهدبخشی برای ادامه دادن فراهم کند ،چنان که علم درست زیستن هم به می اموزد.
تفسیر زیستن
چنان که «تبار خونی گلها» شاعر معاصر را به زیستن پیوند میداد.
زیستن و در صدف خویش گهر پروردن. زیستن و بر ابعاد زیبای زندگی افزودن… زیستن در سمتِ روشنِ زندگی… تمنای این واژگان نحیف در سرتاسر این جُستارها بوده است.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.